کورش صفوی؛ زبانشناس و معنی شناس بی همال
به گزارش انوار بلاگ، دکتر احمد احمدیان*؛ دکتر کورش صفوی (6 تیر 1335-20 امرداد 1402)، زبانشناس شهیر و بلندآوازەی ایرانی، از زمرەی دانشمندانی است کە حقیقتا و عملا در روند آموزش عمومی و تخصصیِ زبانشناسی (بە هر سە گونەی شفاهی-کلاسی، شفاهی-کنفرانسی و مکتوب) و نیز در شاهراە فراوری علم (در حوزەی زبانشناسی) بی همال و بی همچون بود.
کارنامەی بلندبالای آثار تالیفی و تحقیقی و نیز ترجمە های فاخر و فخیم ایشان، در کنار تعداد بسیار زیاد مقالات و جستار های بس ارزشمند و مشبع و ممتع و راهگشا، بە علاوەی تعداد بی شماری از سخنرانی های علمی، پژوهشی، تخصصی و آموزشی این دانشمند اندیشمند و بلندپایه، در نوع خود بی بدیل و بی عدیل است.
اگر دکتر محمد مقدم و دکتر صادق کیا و نیز دکتر منصور اختیار (زبانشناس کرد و از خاندان سرشناس اختیارالدینی بانە و نویسندەی اولین کتاب معنی شناسیبەزبان فارسی) و... را نسل اول استادان زبانشناسی ایران بەشمار آوریم و دکتر محمدرضا باطنی، دکتر علی محمد حق شناس، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر یدالله ثمره، دکتر ابوالحسن نجفی، دکتر هرمز میلانیان، دکتر مهدی مشکوةالدینی، دکتر لطف الله یارمحمدی و دکتر ایران کلباسی و... را نسل دوم استادان زبانشناسی بنامیم، در آن صورت نام دکتر کورش صفوی در صدرِ نامنامەی نسل سوم زبانشناسان ایرانی و بە همراە دکتر محمد دبیرمقدم، دکتر یحیی مدرسی تهرانی، دکتر سید علی میرعمادی، دکتر ویدا شقاقی، دکتر مصطفی عاصی و. قرار خواهد گرفت.
دکتر صفوی، زبانشناسی تعالی گرا (=transcendant) بود و نگاە وی در آثار تالیفی اش و ترجمەهایش، منحصر به عرصه و زمینەی گفتمان محض زبانشناسی نبود. زبانشناسان تعالی گرا، زبان را در ارتباط با گفتمان هایی، چون ادبیات، جامعه شناسی، روانشناسی، فرهنگ، ارتباطات، تاریخ و... آنالیز می نمایند. دکتر علی محمد حق شناس، دکتر ابوالحسن نجفی، دکتر محمد رضا باطنی و دکتر لطف الله یارمحمدی نیز زبانشناسانی تعالی گرا بودند.
دکتر علی محمد حق شناس و دکتر کورش صفوی هردو به ارتباط و تعامل و برهم کنش و داد و ستد گفتمان زبان شناسی و گفتمان ادبیات باورمند بودند و در این وادی از هیچ کوشندگی ای دریغ نورزیدند. در این زمینە، دکتر حق شناس، در مقام استادیِ دکتر صفوی و از نظر زمانی، فضل تقدم داشت و پیشرو بود، اما در مقام نظریه پردازی دکتر کورش صفوی پیروز تر و تاثیرگذارتر و حتی بی بدیل و بی جایگزین بود.
در مقیاس جهانی، هلیدی بنیانگذار نقش گرایی، نمونه پیشرو زبانشناسان تعالی گرا بود. در طیف دیگر زبانشناسان ایرانی، زبانشناسانی مانند دکتر یدالله ثمره، دکتر هرمز میلانیان، دکتر ویدا شقاقی و دکتر مهدی مشکوةالدینی قرار دارند که باید از آن ها در زمرەی زبانشناساندرون گرا (=immanent) یاد کرد، چرا کە عملا هیچ اعتقادی بە زدن پلی بین گفتمان زبانشناسی با دیگر گفتمان ها و دیسیپلین های حوزەی علوم انسانی نداشتند.
زبان شناسان درون گرا، بە مطالعەی صرف و محض زبان، فارغ از عوامل و مولفه هایی همچون جامعه و طبقات اجتماعی، جغرافیا، فرهنگ، وظیفه و نقش ارتباطی و کاربردی زبان باور دارند. فردینان دوسوسور، زبانشناس موسس و پیشرو سویسی، پیشاهنگ زبانشناسان درونگرا در تاریخ زبانشناسی محسوب می گردد.
رسالت زبانشناسانەی دکتر صفوی در دو پدیدار فوق العاده گرانسنگ و پرارج بروز و نمود پیدا کرد؛ یکی آموزش دانش زبانشناسی، هم در سطح تخصصی و دانشگاهی و هم در ردەی عمومی و فراگیر. آموزش دانش زبانشناسی در سطح آکادمیک، نیازمند تخصص فراگیر، وقوف بالا، مطالعەی مدام، تیزهوشی و فراست حل مسالە، آگاهی و تسلط بر تعدادی از زبان های خارجی، روحیەی پژوهشگری و جستجوگری، مطالعه در دانش ها و علوم انسانی و زمینه های وابسته ومرتبط به زبانشناسی است، که حقیقتا دکتر صفوی در مقیاس بسیار بالا و والایی از همەی این ابزار ها و ملزومات و نیازمندی ها و نیز خصیصه های موردنیاز پیشگفتە برخوردار بود.
و، اما در مورد آموزش زبانشناسی در سطح عمومی و فراگیر، دکتر صفوی اساسا صاحب سبک بود و این قولی است که جملگی برآنند. هر چند در این وادی نیز تالی و پیرو مکتبِ دیگر استاد بزرگش، دکتر محمد رضا باطنی بوده، اما به زعم این بنده، در این وادی نیز (همچون وادیِ تلفیق عملگرایانەی گفتمان زبانشناسی و گفتمان ادبیات و نگارش آثار ماندگاری در این زمینه، کە از استادش دکتر حق شناس پیشی گرفت) از استادش، دکتر باطنی گوی سبقت را ربود.
آموزش دانشی فراگیر و تخصصی و پیچیده و ظریف، همچون زبانشناسی، به غیر متخصصان و به عموم علاقه مندان، به غایت درجه صعب و حساس و نیازمند دانش و توانایی های متعدد و متکثری است که از عهدەی کمتر کسی برمی آید، چرا که باید اثری که در این زمینه فراهم می آید در عین سادگی و بی پیرایگی، از عمق و غنای موضوعی نیز برخوردار باشد، و نیز بە بها و بهانەی سهل نویسی در پرتگاە تنازل و کم مایگی فرونغلتد.
و این توانمندی بسیار نادر، در وادی زبانشناسی، تا بحال تنها در آثار دو شخصیت بزرگ و جاویدنام یافت شده و نمود پیدا کردە است: دکتر محمد رضا باطنی ودکتر کورش صفوی؛ که همانطور که پیش از این آمد، باطنی در این وادی، پیشرو و پیشاهنگ بوده و صفوی خلاق و آفرینشگر و مبدع و بی رقیب و بی هماورد. هیچ کدام از آثار مکتوب حوزەی زبانشناسی بە زبان فارسی، بە اندازەی آثار متعدد و متکثر و گونه گون دکتر صفوی، در این مقوله و زمینه، کامیاب و راهیاب و پرطرفدار و پرخوان و تاثیرگذار و پراستناد و بی رقیب نیستند.
سبک سهل و ممتنعِ دکتر صفوی در نگارش های زبانشناسانه اش، که در عین حال به بهانەی سهل نویسی هیچ تنازل علمی ای در آن راه نیافته، هم عوام فهم است و هم خواص پسند؛ و این توفیق در این زمینه و زمانه، بس نادر و کمیاب، وحتی در حکم النادر کالمعدوم است. دکتر صفوی در امر تدریس نیز، درست همچون سبک نگارش های علمی و زبانشناسانه اش، بسیار سهل گو و ساده گرا و فصیح و بلیغ و دارای قدرت تفهیم و قوه افهام شگفت و بی بدیل بود، طوری کە من خود در مقام شاگردی ایشان، حتی یک بار هم ندیدەام کە هیچ دانشجویی، در فهم این همە موضوع و مبحث پیچیدەی زبانشناسی کە ایشان تدریس می کرد، دچار مشکل گردد؛ حقیقتا قدرت تفهیم و تدریسش بە معجزە می ماند.
دومین رسالت سترگ زبانشناسانەی دکتر صفوی، پل زدن بین گفتمان زبانشناسی و گفتمان ادبیات است؛ در این وادی نیز دکتر صفوی با تبحر و تسلط و اشراف بی مانند بر دانش های معناشناسی و نشانه شناسی و منطق تازه و سبک شناسی و نیز جستجوگری و پژوهش درازآهنگ و مستمر و روشمند در حیطه ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی، پیروز بە آفرینش آثاری ماندگار و فاخر و پرارجاع و پرخوان در این دانش میان رشته ای گشت.
یکی از فواید و منافع بسیار ارزشمند مترتب بر این گونە آثار دکتر صفوی، یاریگری ها و مساعدت های حداکثری و بی بدیلِ آثار ایشان، در قرائت و فهم روشمند و زبانشناختی آثار ادبی معاصر و کلاسیک فارسی است به وسیله تحصیلکردگان و اساتید و پژوهشگران حوزەی ادبیات، طوری که با خواندن و بهرەیابی از این آثار، تحصیلکردگان حوزه ادبیات فهم روشمند و قرائت زبانشناختی خود از متون و آثار ادبی را به شدت و به گونەای بی بدیل، ارتقا و اعتلا خواهند بخشید؛ و جایگاه و پایگاه این گونه آثار دکتر صفوی بەسبب عدم اشراف و تسلط قاطبه تحصیلگردگان حوزه ادبیات بر زبان های خارجی و نیز بر متون اصلی و امهات زبانشناسی و عدم توانایی آنان در مراجعه بلاواسطه به این متون، سخت ضروری و بی بدیل و بی عدیل و بی جایگزین و راهبردی و حیاتی است.
و اما خلیق بودن و خوش مشربی و طنزپردازی و مطایبه گویی و شوخ طبعی و مزاح گویی و مجلس آرایی و نیکومحضری و صمیمیت و مهرورزی و شفقت و مهربانی و تواضع و سادگی و بی پیرایگی و دستگیری و خیرخواهی و خوش بینی و نیک منشی و روشن اندیشی، از صفات و خصایل اخلاقی بس شاخص و پررنگ ایشان بود و وجه تمایز او از دیگران؛ بەخصوص آنچه از خوبی و نکویی کە در همگان بود، او به تنهایی داشت؛ آری دکتر صفوی مصداق شاخص و صادق: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داریبود.
کلاس درسش، بدون اغراق یک آکادمی زندە و پویا و یک اجرای بی بدیل هنر ها و و زیبایی ها و آفرینش ها و تلفیق دراماتیک دانش ها و بینش ها و فنون و هنرها بود. معلمی بە سان او هنرمند و مجذوب کننده و دلسوز و توانمند و خوش مشرب و گزیدەگوی و دستگیر و خیرخواه و خوش بین و روشن اندیش و پویا و جویا و تیزبین و راهیاب و کامیاب را، بعد از 20 و اندی سال دانش اندوزی و دانشجویی و بعد 30 سال تدریس در آکادمی ها و دانشگاه ها، و سیر در آفاق و بلاد و حضور در این همه محافل و مجالس، هرگز و هرگز ندیدەام و نیافتەام.
خدانگهدار ای پدر معنوی، کە همەی ما دانشجویانت را مهربانانه و از صمیم دل پسرم! و دخترم! ندا می کردی.
خداحافظ بزرگا مردا، که هم مرگت بر ما بس سخت و باورنکردنی بود و هم زندگی ات بی جانشین؛ خداوندگار یارت باد و نامت تا همارەی تاریخ جاوید باد ای زبانشناس روشن اندیش و ای رندِ روشن رای و روشن بین روزگارِ ما!
*زبانشناس و پژوهشگر
منبع: فرارو